ت ب ر ی ک _ ع ی د...



با آرزوی 12 ماه شادی

52 هفته خنده

365 روز سلامتی

8760ساعت عشق 

525600 دقیقه برکت

315300 ثانیه دوستی

سال نو پیشاپیش مبارک


ای خداوند مهربان ک فقط تو مرا یاوری...

من رو به روشنایی ایستاده ام و خود را برای آغاز راه بیداری در همه ی ابعاد زندگی آماده کرده ام

و با قلبی مطمئن ایامم را در سال جدید به رحمت و اراده ی متعالت می سپارم.

سالی را با توکل به عشق الهی ات پشت سر گذاشته ام واینک نظاره گر گذر لحظات پایان آنم

هر مصلحتی را ک برایم مقدر فرمودی باور داشتم و سر تسلیم فرود آوردم

مهربانا...

با تو پیمان میبندم در آغاز سال نو هر چ را بر خود و ایامم می پسندم و خواهان در اختیار داشتن آنم

با نیک اندیشی و در هر شرایطی بر دیگری نیز روا دارم..

قدرشناس محبتها باشم و با کردار درست گفتاری بجا و افکاری الهی سبب شادمانی دلها و آرامش قلوب

شوم تا شاهد تجلی فرصتهای طلائی ناب و روزهایی شاد و پر برکت از خوان کبریایی ات باشم.

امید دارم از تو مهربانی را بیاموزم و متعهدانه به آن عمل کنم تا لطف و عفو تو شامل احوالم شود.

با تو عهد میبندم با شکر داشته هایم تورا خوشنود سازم و برای دریافت برکت حلال صادقانه تلاش کنم.

ایامی پرشگون و همراهانی یکدل قرین راهم گردان و احوال زندگیم را در سال جدید در احاطه ی عشق

و رافت الهی ات قرار ده...

ای خدای مهربان که لحظاتم پر از حضور توست...

 

...

هنگامیکه با تند باد حوادث جهان ، دست به گریبانی

و با سرسختی طوفان زندگی ، در نبرد

تا می توانی ایستادگی کن

ولی آنگه که نه پای رفتنت ماند و نه تاب ایستادن

بنشین و صبر کن

و بدان که :

طوفان های زندگی را هم دورانیست

و تندبادهای زمانه را زمانی ...

می گذرد ...

مهم این است که تو برای برخاستن مهیا باشی ...

         ((جلیل محمودی))



صبر...


دریا 

صبور و سنگین

می خواند و می نوشت

خواب نیستم

خاموش اگر نشسته ام

مرداب نیستم

روزی که برخروشم و زنجیر بگسلم

روشن شود که آتشم و آب نیستم




بخشش...

برخی از مردم بسیار دارند اما اندک می‌بخشند
و می‌بخشند برای آنکه شهرت کسب کنند
‏اما این خواسته‌ها باعث بیهودگی بخشش آنان می‌شود.
برخی اندک دارند اما همه را می‌بخشند،
‏آنان به زندگی و به گشاده دستی زندگانی ایمان دارند.
گنجینه‌هایشان هرگز تهی نمی‌شود و تا ابد لبریز است.
و برخی از مردم با شادی می‌بخشند،
‏و شادی برای آنان پاداش همان بخشش است.
‏برخی با اندوه می بخشند و با درد، غسل تعمید می‌کنند.
و هستند کسانی که بی اندوه و درد می‌بخشند و شادی ‏نمی‌جویند و نمی‌خواهند بخششان بر سر زبان‌ها بیفتد.
آنان همچون ریحان که در دره بوی خوش می‌پراکند،
آنچه دارند می‌بخشند.
‏خداوند با عملشان سخن می‌گوید و از پس چشمانشان بر زمین لبخند می‌زند.
‏به نیازمندان بخشیدن چه زیبا است.
‏و زیباتر از آن، به کسی بخشیدن است که از ما نمی‌خواهد اما نیاز او را می‌دانیم.
‏آن کس که دست و دل خود را برای بخشش بگشاید و به دنبال نیازمندان باشد،
‏شادیِ بالاتر و لذت آورتر از بخشش به دست می آورد.
‏آیا آنچه امروز اندوخته‌اید تا ابد از آن شما خواهد بود؟
بی شک روزی خواهد رسید که د ‏ارایی‌تان را از دست ‏می‌د‏هید!
‏اکنون بخشش کنید تا بخشش فصلی از فصول زندگی‌تان
‏باشد و نه از آنِ بازماندگان شما ...


"جبران خلیل جبران"



همگی لیلی یک مجنونیم...

ما نه سقراط نه افلاطونیم

منطق و فلسفه ی اکنونیم


هر چ همرنگ جماعت بشویم

باز هم وصله ی ناهمگونیم


از تماشای انار لب رود

سیر چشمیم ولی دلخونیم


من و آئینه ب هم محتاجیم

من و آئینه ب هم مدیونیم


ب طوافم مبر ای سرگردان

ما ازین دایره ها بیرونیم

غروب جمعه...

نبودنت

راز برون افتاده ای ست که هر جمعه

در حنجره ام بغض می شود

وقتی غروب می شود و من هنوز چشم در راهم ...

اللهم عجل لولیک الفرج


فرموده ای از امام علی(ع)

چون سختیها ب نهایت رسد

گشایش پدید آید

و آن هنگام ک حلقه های بلا تنگ شود

آسایش فرا رسد

حضرت علی (ع)

یولداش

استکانین آغ اولسون

ایچ داماغین چاق اولسون

دونیا مالین نینیرم

دوستلار جانی ساق اولسون

خانه تکانی دل !

فصل حسابرسی به دلم است !

گوشه ی دلم را از تار عنکبوتهای کینه و قهر پاک میکنم !

کنج چشمم را از بدبینی ها و چشم زخمها !

صندوقخانه دلم را از هر چه حسادت و غیبت و خاطره ی تلخ !

تنگ بلورین دلم را از آب بو گرفته و مانده  تحقیرها !

حالا تنگ بلورین را از آب زلال پر میکنم!

شیشه های روحم را خوب برق میاندازم و پاک میکنم از خاک گرفتگی های سال پیش !

روحم را اما هوا میدهم و از نفس خدا در آن می دمم و خانه زنده می شود.

نوبت خانه تکانی افکارم از گذشته و آرزوهاست!  آرزوهای محال و دست نیافتنی.

دلم را که تکاندم انگار دل همه را شفاف تر می بینم !

دنیا زیباتر شده است !

سفره ای می خواهم از ترمه عشق !

تنگ آبی از آب حیات !

شمع جان باغ ملکوت !

آیینه ای چو آسمان صاف !

سیب هایی همه سرخ که طعم عشق بدهند 

و کتابی که حلقه مهر من آویزد بر گردن دوست !

...

حالا خانه تکانی دلم تمام شد .