هر که عشقش بیش دردش بیشتر!

آسمان آن شب کمی آشفته بود
ماه غمگین بود و گویا خفته بود

سایه بود و خالی از مهتاب شب
من اسیر غم در آن گرداب شب

دل ز نوش غم چو مستان گشته بود
سوز دل سوز نیستان گشته بود

بغض من بشکست آنشب ناگهان
از صدای ساز بی وقت شبان

راز من بر هر کسی شد آشکار
آنشب از بس بود این دل بی قرار

باز لیلی راه را گم کرده بود
بهر هر مجنون تبسم کرده بود

باز باید عاشقی بی می شوم
باز یک بازیچه دست نی شوم

سینه ام را وقف سوز نی کنم
بهر این دل ناله و هی هی کنم

بخت بد دیگر برایم رو شده
پشت هم غم ها که تو در تو شده

عشق با او برگ پایانی نداشت
خشک چشمم ذره بارانی نداشت

این خراب آباد دل آباد بود
کوه ویران،برد با فرهاد بود

عشق بر هر کس سرایت کرده است
از جدایی ها روایت کرده است

حاصلش تنها فقط رسوا شدن
ناگهانی غرق در غم ها شدن

من ندانستم دو چشمم کور بود
خواب و رویایی سراسر شور بود

در خیالی خام همچون حور بود
آشنایم بود و لیکن دور بود

صورتم بهرش پر از چین گشته است
یارم از آن کدامین گشته است

با خیالش صبح را شب میکنم
شب به شب از دوریش تب میکنم

تب به من حال رهایی میدهد
نوشداروی جدایی میدهد

رقص اشک و آه بر چشم ترم
رقص شبنم های تب بر پیکرم

از جدایی پایکوبی میکنند
بهر این دل کار خوبی میکنند

سوز دل از آتشش فریاد شد
سرنوشتم بدتر از فرهاد شد

با توام فرهاد شیرینت چه شد
آرزوی پاک دیرینت چه شد

باز کوه بیستون در انتظار
مرگ شیرین حیله دشمن تبار

هان ای مجنون چرا اینگونه ای
دیده ات پر خون چرا اینگونه ای

باز برخیزید از خواب گران
باز مستی سر دهید ای عاشقان

در خیالم با که میگویم سخن
ای دل مجنون چه می خواهی ز من

لیلی و مجنون فقط افسانه بود
آه مجنون این دل دیوانه بود

بعد از این بر او نیم عاشق تبار
نیست با این بیستون ها هیچ کار

کاش میدانستم این را پیشتر
هر که عشقش بیش دردش بیشتر

شک ندارد دل پشیمان میشود
در شبی تنها پریشان میشود

آن زمان دل از مداوا خسته است
لیک بر یاری دگر دلبسته است
 

......      ........    .....      ...........     .......... .  ...   ........   ..........  .....

هوای پاییزی...

 

چقد سخته از شدت بغض گلودرد بگیری  

و بهت بگن لباس گرم بپوش 

....................................................... 

.......................................................

امان ازین بوی پاییز و آسمان ابری 

ک آدم نه خودش میدونه دردش چیه و نه هیچ کس دیگه ای...

فقط میدونی ک هر چی هوا سردتر میشه 

دلت آغوش گرمتری میخواد!

دل....

  

  بیا با پنجه راه برویم 

روی تن این دنیا 

بگذار خواب بماند 

نفهمد از قانونش گریخته ایم 

    و دل باخته ایم    

   

هویجوریییییییییییی..........

سلام 

 *اگر میخواهی شما را دوس بدارند ،اشتباهات خود را بیش از محسنات خود نمایان سازید 

 *انسان ب همان نسبت ک میتواند دوست بدارد وجود دارد 

 *توهین ها مانند سکه ی تقلبی اند،ما ناگزیریم آنها را بشنویم ولی مجبور نیستیم قبولشان کنیم  

*هیچ چیز عوض نمیشود!شما دیدتان را عوض کنید.رمز کار این است 

 *چ بسا اشخاصی ک با طنین کلنگ گورکن از خواب غفلت بیدار میشوند 

   

امروز هوا ابری بود و در نهایت بارون خوشگلی نیز هم بارید

ولایت عشق...

 السلام ای حضرت سلطان عشق
یا علی موسی الرضا ای جان عشق
السلام ای بهر عاشق سرنوشت
السلام ای تربتت باغ بهشت 

////

 هرکجاسلطان بود دورش سپاه و لشکر است،
پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشکر است
با خبر باشید چشم انتظاران ظهور،
بهترین سلطان عالم از همه تنها تر است 
 

  

 هر کس در مجلسی نشیند که امر ما در آن زنده می شود،
در روزی که قلب ها می میرند، قلبش نخواهد مرد.
اگه به مراسم جشن میلاد آقا امام رضا-ع رفتی، ما رو هم دعا کن.

پاییز را دوست دارم هنوز!

پاییز را دوست دارم  

ب خاطر غریب و بی صدا آمدنش 

رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده اش 

خش خش گوش نواز برگ هایش 

صدای نم نم باران های عاشقانه اش 

پاییز را دوست دارم ب خاطر رفتنش 

خیس شدن زیر باران های پاییزی 

بوی مست کننده خاک باران خورده...  

متنای پاییسی......

وقت خریدن لباس های پاییزی دقت کنید :

لباس هایی با جیبهای بزرگ ب اندازه ی دو دست !

شاید همین پاییز عاشق شُدید . . . 

     

//////  

می پسـندم پاییـز را

ک معافـم می کنـد

از پنـهان کردن

دردی که در صـدایم می پیچـد ُ

اشکی ک در نگاهـم می چرخـد

آخر همه مـی داننـد

سـرما خورده ام . . . !  

 

ترانه...

 بعضی آهنگها و ترانه ها  برای گوش دادن ساخته نشده اند ...

 اونها بوجود اومده اند برای کمک کردن به آدمها برای " یک دل سیر گریه کردن "  از ته دل ...