صبر...


دریا 

صبور و سنگین

می خواند و می نوشت

خواب نیستم

خاموش اگر نشسته ام

مرداب نیستم

روزی که برخروشم و زنجیر بگسلم

روشن شود که آتشم و آب نیستم