الهی و ربی من لی غیرک...

إِلَهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِی مَعْیُوبٌ وَ عَقْلِی مَغْلُوبٌ وَ هَوَائِی غَالِبٌ وَ طَاعَتِی قَلِیلٌ وَ مَعْصِیَتِی کَثِیرٌ وَ لِسَانِی مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ فَکَیْفَ حِیلَتِی یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ وَ یَا عَلامَ الْغُیُوبِ وَ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ اغْفِرْ ذُنُوبِی کُلَّهَا بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
خداى من،دلم در پرده‏ هاى ظلمت پوشیده شده و جانم دچار کاستى گشته و عقلم مغلوب هواى نفسم شده و هواى نفسم بر من چیره آمده،طاعتم اندک،و نافرمانیم بسیار، و زبانم اقرارکننده به گناهان است،چاره من چیست اى پرده ‏پوش عیبها،اى داناى نهان‏ها،اى‏ برطرف ‏کننده غمها،همه گناهان مرا بیامرز،به احترام محمّد و خاندان محمّد،اى آمرزنده،اى آمرزنده،اى آمرزنده‏ به مهربانیت اى مهربان‏ترین مهربانان.

آخر این قرن ِ زمستانی به سر می‌رسد و سر می‌رسد   آن که باید ...

استادمون میگفتن:

کسی ک میخواد مهدویتش رو تست کنه باید تو ماه اسفند این کارو انجام بده و ببینه چقدر دغدغه ی فردی و اجتماعی برای تغییر و تحول بهارو داره.

کلا سیر طبیعت میلش ب این تغییراته ولی متاسفانه ما در اون غرق شدیم و غافل از حقیقت بهاریم...

ربیع الانام، حضرت حجت هستن ک با ظهور ایشون بهار حقیقی اتفاق میفته و ما انسانها تازه میابیم ک این همه مدت تو زمستون بودیمو ب سمت بهار حرکت نمیکردیم...

البته رسیدن ب بهار حقیقی زمان نداره و هر آن، با تغییرو تحول و خونه تکونی در خودمون، میتونیم در ربیع الانام ورود پیدا کنیم...

حالا یکی یه کمی این اتفاق براش میفته و واسه یکی بیشتر تو زندگیش نمود پیدا میکنه.یکی اکثر وسایل خونشو ،نو میکنه یکی دیگه فقط کفششو واکس میزنه...

بهرحال رتبه بندی داریم تو این تغییرات...

اگر فکر میکنیم تغییراتی رو نسبت ب گذشته داشتیم ولی در رکود هستیم باید اونو بشکنیم و با توجه,تمسک و معرفت ب حضرت حجت حرکت رو ب جلویی داشته باشیم و ایشون رو نسبت ب آرزوها و مطلوبهامون اولی بدونیم و ایشون رو تو زندگیمون دخیل کنیم...

در لحظه ی تحویل سال از خدا احسن الاحال رو بخوایم ک ان شاالله با ظهور حضرت برامون اتفاق بیفته...حالتهای زشت رو کنار بزاریم و استارت کارای خوبو بزنیم...

ب اتفاق خانواده دعای فرج رو بخونیم و برای سلامتیشون صدقه بدیم و ازشون بخوایم ک کمکمون کنن تا قدمهای بیشتریو نسبت ب گذشته برای نصرت ب ایشون برداریم...

ایام فاطمیه رو هم دریابیم ک شاید بتونیم بگیم کیفیت عزاداریش نسبت ب ماه محرم از زاویه های مختلف بیشتره و اگه اینور زمینه سازی نکنیم نمیتونیم محرم رو خوب نشون بدیم و ی جورایی شهادت حضرت زهرا سلام الله یکی از عقبه های محرم ب حساب میاد و اولین اتفاق  بد( بعد از شهادت پیامبر ص)ک بین اهل بیت علیه السلام افتاد شهادت حضرت فاطمه س بود...

التماس دعا...

یا صاحب الزمان ادرکنی

سفره خالیست...

ولی نان تو خواهد آمد...

چ غم از درد ک درمان تو خواهد آمد...

پس نزن دست مرا وسع گدایت این است...

دلخوشم لطف فراوان تو خواهد آمد...

عقل، ابزاری مطمئن برای تشخیص

  ما انسان‌ها مُدام در حال انتخاب هستیم. نتیجه‌ی این انتخاب‌های کوچک و بزرگ، سعادت یا شقاوتِ ما را رقم خواهد زد.
-  در بسیاری مواقع، انتخاب‌های ما ناشی از تاثیرات محیطی است. مانند: رسم و رسوم؛ عُرف حاکم بر جامعه؛ آموزش؛ تربیت خانوادگی ...
-  برای «انتخاب صحیح» نیازمندِ ابزاری هستیم که بتواند درست را از نادرست تشخیص دهد.
-  «عقل»، ابزاری مطمئن برای تشخیص خوب از بد؛ و درست از نادرست است.
-  حتی کودکان توسط همین ابزار تشخیص – یعنی عقل - است که زشتی و زیباییِ رفتارها را وجدان می‌کنند (می‌یابند).
-  عقل، ابزاری است که فی‌البداهه تشخیص می‌دهد و برای تمییز دادن میان خوب و بد، لزوما نیازی به تفکر یا ابزارهای دیگر ندارد.
 
 
تمرین عملی:
تلاش کنیم در انتخاب‌های کوچک و بزرگ‌مان منشأ تصمیم‌گیری‌هامان را شناسایی نماییم. به عنوان نمونه:
این کفش را می‌خرم، چون: کفشم خراب شده؟ تازه مُد شده؟ مارک دار است؟ قشنگ است؟ راحت است؟ ...
به جای مترو با ماشین خودم به محل کار می‌روم، چون ...
در این مهمانی شرکت می‌کنم، چون ...
شب دیر می‌خوابم، چون ...
همراه غذا نوشابه می‌خورم، چون ...
با برادر کوچکم به تندی رفتار می‌کنم، چون ...
این فیلم را نگاه می‌کنم، چون ...

عقل، ابزاری مطمئن برای تشخیص

  ما انسان‌ها مُدام در حال انتخاب هستیم. نتیجه‌ی این انتخاب‌های کوچک و بزرگ، سعادت یا شقاوتِ ما را رقم خواهد زد.
-  در بسیاری مواقع، انتخاب‌های ما ناشی از تاثیرات محیطی است. مانند: رسم و رسوم؛ عُرف حاکم بر جامعه؛ آموزش؛ تربیت خانوادگی ...
-  برای «انتخاب صحیح» نیازمندِ ابزاری هستیم که بتواند درست را از نادرست تشخیص دهد.
-  «عقل»، ابزاری مطمئن برای تشخیص خوب از بد؛ و درست از نادرست است.
-  حتی کودکان توسط همین ابزار تشخیص – یعنی عقل - است که زشتی و زیباییِ رفتارها را وجدان می‌کنند (می‌یابند).
-  عقل، ابزاری است که فی‌البداهه تشخیص می‌دهد و برای تمییز دادن میان خوب و بد، لزوما نیازی به تفکر یا ابزارهای دیگر ندارد.
 
 
تمرین عملی:
تلاش کنیم در انتخاب‌های کوچک و بزرگ‌مان منشأ تصمیم‌گیری‌هامان را شناسایی نماییم. به عنوان نمونه:
این کفش را می‌خرم، چون: کفشم خراب شده؟ تازه مُد شده؟ مارک دار است؟ قشنگ است؟ راحت است؟ ...
به جای مترو با ماشین خودم به محل کار می‌روم، چون ...
در این مهمانی شرکت می‌کنم، چون ...
شب دیر می‌خوابم، چون ...
همراه غذا نوشابه می‌خورم، چون ...
با برادر کوچکم به تندی رفتار می‌کنم، چون ...
این فیلم را نگاه می‌کنم، چون ......


منبع :پایگاه فرهنگی محمد ص

گذشت...

گذشت از خطای دیگران درواقع نجات خودمونه ... 
ما از خطای دیگران میگذریم و خدا از خطای ما...

گاهی

گاهی باید از دیگران فاصله بگیری 
اگر اهمیت دادند ارزشت را خواهی فهمید 
و اگر اهمیتی ندادند 
خواهی فهمید کجا ایستاده ای...!
……………………………………………………
بعدا نوشت:
یابن الحسن...
با هر گناه فاصله میگیرم از شما
کم کم وجب وجب دو سه فرسنگ میشود...
آقا ببخش بس ک سرم گرم زندگیست
کمتر دلم برای شما تنگ میشود:'(

عطر انتظار...


گرچه خسته ام گرچه دلشکسته ام باز هم گشوده ام درى به روى انتظار
تا بگویمت هنوز هم به آن صداى آشنا امید بسته ام...
اى تو صاحب زمان! اى تو صاحب زمین!
دل جدا ز یاد تو آشیانه اى خراب وبى صفاست
یاد سبز وروح بخش تو یاد لطف بى نهایت خداست
کوچه باغ سینه ام اى گل محمدى به عطر نامت آشناست
آنکه در پى تو نیست کیست؟ آنکه بى بهانه تو زنده است در کجاست؟
اى کرامت وجود!
باد غربتى که مى وزد به کوچه هاى بى تو بوى مرگ مى دهد
بوى خستگى فسردگى کوچه ها در انتظار یک نسیم روح بخش یک پیام آشنا ودلنواز سینه را گشوده اند.
کوچه هاى ما همیشه عاشق تو بوده اند.
اى کبوتر دلم هوایى محبتت!
سینه ام آشناى نعمت غم است گر هزار کوه غم رسد هنوز هم کم است
از درون سینه ام ناله هاى مرغ خسته اى به گوش مى رسد.
بالهاى زخمى ام نیازمند مرهم است.
صبحگاه جمعه ها آفتاب یاد تو ز (ندبه)هاى ما طلوع مى کند.
آنکه شب پس از دعا با سرود اشتیاق ونغمه امید
با دلى سفید خواب رفته است روز را به شوق دیدنت شروع مى کند
اى تو معنى امید وآرزو! اى براى انتظار عاشقانه آبرو!
عشقهاى پاک در میان خنده ها وگریه هاى عاشقان
پیش عصمت الهى ات خضوع مى کند.
اى بهانه اى براى زیستن!
اشتیاق همچو سبزه بهاره هر طرف دمیده است.
جمکران جلوه اى از انتظار وشوق ماست
اى بهار جاودان اى بهار آفرین ما در انتظار مقدم توییم اى امید آخرین!
اى عزیز دل پناه شیعیان اى فروغ جاودان! سایه بلند نام ویاد تو از سر وسراى عاشقان بیقرار کم مباد قامت بلند شوق جز بر آستان پرشکوه انتظار خم مباد...

نگاهی ب گذشته ی گذشته!!!

فصل حسابرسی به دلم است !

گوشه ی دلم را از تار عنکبوتهای کینه و قهر پاک میکنم !

کنج چشمم را از بدبینی ها و چشم زخمها !

صندوقخانه دلم را از هر چه حسادت و غیبت و خاطره ی تلخ !

تنگ بلورین دلم را از آب بو گرفته و مانده  تحقیرها !

حالا تنگ بلورین را از آب زلال پر میکنم!

شیشه های روحم را خوب برق میاندازم و پاک میکنم از خاک گرفتگی های سال پیش !

نوبت خانه تکانی افکارم از گذشته و آرزوهاست!  آرزوهای محال و دست نیافتنی.

دلم را که تکاندم انگار دل همه را شفاف تر می بینم !

دنیا زیباتر شده است !

سفره ای می خواهم از ترمه عشق !

تنگ آبی از آب حیات !

شمع جان باغ ملکوت !

آیینه ای چو آسمان صاف !

سیب هایی همه سرخ که طعم عشق بدهند 

و کتابی که حلقه مهر من آویزد بر گردن دوست !

علم و جهل...

امیر مؤمنان می‌فرمایند:
"اگر بخواهی بدانی عالم هستی یا نه، همین کفایت می‌کند که ببینی در برابر خدا خشیت داری یا خیر؛ و اگر می‌خواهی بدانی جاهل هستی یا نه ببین به علم خود عُجب داری یا خیر؟

ماه دوازدهم...

مــاه دوازدهم آمــد...
ولی

مــاه دوازدهم نیامد....


"اللهم عجل لولیک الفرج"


الهی ب امید تو

المستعان بک یا صاحب الزمان...

خدایا 

پرواز را ب ما بیاموز تا مرغ دست آموز نشویم و از نور خویش آتش در ما بیفروز تا در سرمای بیخبری نمانیم...

چشمی عطا کن تا برای تو بگرید...

دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد...

پایی عطا کن ک جز راه تو نرود و جانی عطا کن ک برای تو برود...


شهید مهدی رجب بیگی