جایگاه غم و شادى در معارف اسلامى...

بى تردید آنچه امروز در برخى مراسم‏ دینى و بعضى اجتماعات رسمى اجرا مى ‏گردد، مستند شما قرار گرفته است تا این گونه در مورد شادى و غم قضاوت کنید و یا دچار ابهام شوید؛ در حالى که این قضاوت و اظهار نظر، هرگز با تعاریف و احکام دین حنیف اسلام مطابقت و هماهنگى ندارد.  شکل عملکرد برخى گردانندگان و برگزارکنندگان مراسم دینى، به گونه ‏اى است که حتى در اعیاد دینى و جشن تولد ائمه(ع)، مصیبت‏ خوانى و گریاندن را عنصر ضرورى و تردیدناپذیر این محافل مى ‏دانند!
این افراد این گونه مى ‏پندارند که هیچ مسؤولیتى جز گریاندن و اشک گرفتن از چشمان مردم کارى ندارند! این پندار غلط از یک اندیشه و تفکر بى بنیان تغذیه مى ‏شود که مى ‏گوید: گریه کردن عملى پسندیده است و انسان در حالت غم و گریه، به خدا مى ‏رسد و با مرکز ثقل هستى مرتبط مى ‏شود.
لذا این افراد به هر وسیله و بهانه ‏اى، در صدد گریاندن مردم هستند واین کار را هنر خود مى ‏دانند و به اصطلاح آن‏گاه محفل گرم مى ‏شود که گونه حضّار با اشک چشمان آنها خیس گردد!! رفتار این گروه افراد به عنوان مرثیه خوان و مصیبت سرا و مداح - که مى ‏پندارند رسالت و وظیفه دینى و شغل‏شان گریاندن مردم است - موجب بروز چنین پندار غلطى شده است! البته این پندار خود محصول برداشت یک سویه و افراطى از برخى روایات و معارف دین است. در برابر این دسته از مسلمانان افراط گر، گروه دیگرى از مسلمانان تفریط گرا قرار مى‏ گیرند که به استناد دسته دیگرى از روایات و برخى یافته‏ هاى علمى - مبنى برآسیب‏ زا بودن غم و ماتم و مذموم بودن غم‏گسارى و ماتم‏زده بودن و گرفتگى - تمام همت و تلاش خود را صرف شاد بودن و شاد نمودن دیگران مى ‏کنند!
از این رو به هر وسیله ‏اى براى ایجاد شادى و خوشى تمسّک مى‏ جویند و به هزاران حیله و زور و فشار، در صدد هستند تا خوش باشند و خوشى و شادى بیافرینند؛ هر چند بى‏خودى خوش باشند!
گروه اول در حالى که از سرآگاهى تمام عناصر شادى آفرین و فرح افزا را از زندگى خود حذف مى ‏کنند و یا آنها را کم رنگ جلوه مى‏ دهند و حتى لباس‏هاى شاد و جذّاب را از تن خود دور مى ‏سازند؛ این گروه از عربده خوش گذارانه خود و سرور دردآور خویش، گوش فلک را کر مى ‏سازند و به وجد ومسرّت بى ‏هدف و حتى مصیبت‏ زا دل خوش مى ‏کنند!
این شکل رفتار و برداشت، موجب شده است که عده‏ اى اسلام را دین گریه ببینند و گروهى، آن را دین خنده و خوشى و خوش‏بودن بپندارند؛ گویا این حالت با هم قابل جمع نیست!

این دو گرایش افراطى و تفریطى، آن گونه در تمام سطوح جامعه نفوذ کرده است که بیشتر مسلمانان در برخوردارى از این دو حالت، راه اعتدال را کاملاً گم کرده ‏اند و یا در تیم افراطیان عضو مى‏ شوند و یا در محفل تفریط کنندگان خود را مى‏ یابند؛ گویا راه سوم نمى ‏تواند وجود داشته باشد و و جود ندارد و مجبورند دریکى از دو تیم عضو باشند. غافل از آنکه هر دو گرایش، محکوم به شکست و در مسیرى غلط و انحرافى است و راه حق و اسلام حقیقى، نه این است و نه آن؛ بلکه خود واقعیتى دیگراست....

ادامه را در این آدرس دنبال کنید