بهار استغفار...(التماس دعا دارم شدید)

"اللّهمَّ العَن قَتلَة اَمیرَالمُومِنین(علیه السلام)"

.........................................................

شب های قدر بعنوان بهار استغفار و توبه یاد شده است،

شب اندیشیدن در سابقه خود، شب هایی که باید اندیشید گناه با انسان چه می کند؟

تا بتوان برای درمان درد گناه و بلاهایش چاره ای اندیشید؛

چاره ای جز توبه و بازگشتن به درگاه پروردگار نیست.....

(برای خوندن ادامه ی مطلب روی تاریخ پایین کلیک کنید لطفا) 

 

+ ندیده ای فرزندی با خطای بسیار چگونه حرمت پدر را پاس نمی دارد، چگونه در را به هم می کوبد و از منزل خارج می شود؟ صبح تا شام با غرور کودکانه خود بی عذر و بهانه در کوی و برزن می گردد و رو سوی عذرخواهی نمی آورد. اما شب هنگام، هنگامه تاریکی و تنهایی چاره ای جز بازگشت به خانه پدری ندارد! در راه، با واهمه ای که از پذیرفته نشدن عذر خود دارد، زیر لب زمزمه می کند:

«پدر جان! من که جز این منزل، جا و مکانی ندارم! اگر از این در روم به کدامین منزل پا نهم؟»

آن هنگام که با ترس و اضطراب به در خانه می رسد، ناگاه می بیند در نیمه باز است! پدر، پشت در ایستاده! گویا پدر منتظر فرزند است! تا او را می بیند، به گرمی به آغوشش می کشد:

«فرزندم! چه خوب شد آمدی! پیش تر منتظرت بودم!»

این است مهربانی و بزرگواری یک پدر! امام زمان علیه السلام برای ما پدراند و ما همه فرزندان اوییم!

با هر خطا و اشتباه، با کوله باری از گناه، رویی سیاه و حالی تباه، هر قدر هم که بد کرده باشیم، ما فرزندانیم و او پدر! و این پدر است که با همه اقتدار و بزرگی اش، مهربانانه در مقابل فرزند می ایستد و  منتظر لب گشادن او می شود تا بی هیچ عذر  وبهانه ای به آغوشش کشد و با گذشت پدرانه اش سرش را بالا گیرد و خم به ابرو نیارد! ...

(قسمتهایی از کتاب شبهای بی قراری)


+http://besuyrastgary91.blogfa.com/post/78