راضی ام ب رضای خدا...

عارفی را گفتند : دنیا را چگونه می بینی ؟ 

 گفت : آنچنان ک بدون رضایت من برگی از درخت نمی افتد !!! 

 گفتند : مگر خدایی تو !؟ 

 گفت : نه ، راضی ام ب رضای خدا …  

 

 

قــدر داشـته هایمان را بدانیـــــم ; ک خـــواب و آرزوی خیلــی هاست ...!