مردی با چهار همسر!!

مرد ثروتمندی بود که چهار همسر داشت.مرد بیشتر ازهمه عاشق همسر چهارمش بود و همیشه برایش گران قیمت ترین هدایا و بهترین غذاها را فراهم می کرد . او عالیترینها را برای همسرش می خواست .

همسر سومش را هم خیلی دوست داشت و به داشتن  او افتخار می کرد اما همیشه از این می ترسید که روزی این زن او را ترک کند.
 مرد همسر دومش را هم دوست داشت.این زن بسیار صبور و همیشه با محبت  مراقب او بود . مرد به او اعتماد زیادی داشت و هر وقت با مشکلی مواجه می شد از او کمک می خواست .
همسر اول مرد به او بسیار وفادار بود ونقش مهمی در نگهداری ثروت او بازی میکرد با این وجود او همسر اولش را دوست نداشت.اگرچه این زن عمیقا عاشقش بود اما مرد  کمتر به این زن توجه می کرد.
روزی مرد احساس کرد بیماراست و فهمید فرصت زیادی برای زندگی ندارد بنابراین...
از چهارمین همسرش پرسید:من تورا بیشترازهمه دوست دارم و  برای تو بهترین هدایا را گرفتم و بیشتر ازهمه مراقب تو بودم ،حالا که دارم میرم، آیا در کنارم می مانی وبه من کمک می کنی ؟
زن چهارم پاسخ داد: نه به هیچ وجه . و بدون گفتن کلمه ای دیگر به راه خود رفت .
پاسخ او درست مثل چاقوی تیز در قلب مرد فرو رفت .
مرد غمگین ازهمسر سومش پرسید : من در تمام زندگیم تو را دوست داشتم .حالا که دارم می میرم کنار من می مانی ؟ آیا به من کمک می کنی ؟
همسر سوم پاسخ داد:زندگی هم چنان زیباست وقتی تو بمیری،من دوباره ازدواج میکنم. قلب مرد شکست و یخ زد .
  سپس از همسر دومش پرسید : من همیشه موقع مشکلات به سراغ تو می آمدم
   و تو هم همیشه به من کمک کردی . حالا که دارم می میرم آیا از من حمایت میکنی و به من کمک می کنی ؟
   همسر دوم پاسخ داد : من متاسفم ، الان نمیتوانم کمکت کنم .نهایتا می توانم با تو تا مزارت بیایم .این جواب درست مثل این بود که به مرد صاعقه بزند و مرد احساس تباهی کرد .
 بعد صدایی آمد که می گفت: من با تو می مانم و با تو می آیم .
   مهم نیست که تو کجامی روی . مرد به دنبال صاحب صدا گشت .
   همسر اول مرد بود .
   او خیلی نحیف بود ، چون مرد به او خوب رسیدگی نکرده بود .
   مرد گفت : من باید وقتی فرصتش را داشتم بهتر از تو مراقبت می کردم !
حقیقت این است که همگی ما چهار همسر در زندگی مان داریم . 
  چهارمین همسر ما بدن ماست ،مهم نیست که چقدر زمان برای رسیدگی به آن صرف کردیم ، وقتی ما می میریم او ما را ترک می کند .
همسر سوم ما : دارایی ، موقعیت و ثروت ماست وقتی ما می میریم همه آن ها به دیگران تعلق پیدا می کند .
  دومین همسر ما خانواده و دوستان ما هستند ، مهم نیست که چه مدت زمانی همراه  ما بوده اند ، بیشترین کاری که آن ها قادرند برای ما انجام دهند این است که با ما تا  سر مزارمان بیایند !
 اما اولین همسر ما روح و روان ماست ، که اغلب اوقات در پی ثروت و قدرت و موقعیت  از آن غافل شده ایم.تنها روح ما است که هرکجا میرویم ما را همراهی میکند .
    بنابراین همین حالاروحت راتقویت و پرورش بده . چرا که این بزرگترین هدیه ای است که در این دنیا به تو پیشکش شده است!