غربت...

مدینه! فاطمه ی تو هنوز هم تنهاست  

نشان غربتش از قبر بی نشان پیداست
پس از رسول بیان کن حکایت غم او 

 دلیل عمر کم و ازدیاد ماتم او
چه شد که گفت علی جان! شبانه دفنم کن  

شبانه غسل بده، مخفیانه دفنم کن
مدینه! کاش کسی بود وقت تدفینش  

کمک کند به علی از برای تسکینش 

 

دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد  

سراغ باغ گلی را شبانه می گیرد
چه حکمت است که چون نام فاطمه آید  

برای گریه، دل من بهانه می گیرد 

 

تبیان مبلغین