ترانه ی دعا ترنم لبان کسی است ک گوهر ایمان در صدف جانش پرورش یافته باشد.
نیایش،میوه ی شیرین درخت توحید افعالی و ذخیره ی سرشار معارف اسلام است.
گاهی در دعا ب فرازهایی برمیخوریم ک نیایشگر در آن از معبود خود چیزی میطلبد ک دیگران اسباب و علل وقوع آن را مادی میشمارند.
بهبود بیماریهای جسمانی،طلب غلبه ی بر دشمن،درخواست بارش باران و ...ازین دست مطلوبهایند.
این نه بدان معناست ک نیایشگر چندان کوته فکر است ک نمیفهمد بهبود بیماری دارو میطلبد و غلبه بر دشمن به سپاه و سلاح نیاز دارد و باران از ابر فرو میبارد و ابر خود محصول تبخیر آنهاست.
نیایشگر فراهم آمدن این اسباب و فراتر از آن سببیت آنها را در دستان پر قدرت آفریننده ی صحرا و سپهر میداند و معتقد است هر پدیده ای ک لباس هستی بر اندام میپوشد نتیجه ی اراده ی حکیمانه ی اوست.
نیایش ، بالا بردن دستهای تمنا و در آویختن ب دامان عنایت معبود است.
خواه ب هدف اجابت برسد یا نه!
شاید پاسخ مثبت ب طلب نیایشگر از طرف خدا ، آنگونه ک او در زندگی خود آن را احساس کند ،فرعی ترین محصول نیایش باشد.زیرا بسیار اتفاق می افتد ک مومن حاجتی را ب الحاح می طلبد اما در صحنه ی حیات، مطلوب را آنگونه ک میخواست درنمیابد.
این نومیدی سطحی میدان فراخی است برای تشخیص مومن حقیقی از مدعی ایمان ،عاشق از غیر عاشق.
عنقای بلند پرواز آسمان از طالب دون همت نام و نان.
زیرا مومن عاشق نیاز روحانی نیایش را برای دست یازیدن ب ناز معشوق عشوه گر برمیگزیند.
اما دیندار سطحی نگر تجارت پیشه،چیزی نمیخواهد مگر برآورده شدن نیازهایی از جنس ترازو و دخلهای دهان گشاد دکان داران و خورجین همیشه گرسنه ی پیشه وران.
پس ما همه نیازهایمان را چ از جنس ماده و چ از جنس معنا ب فرمان او و از او میطلبیم.
از خواسته های معاشی گرفته تا مطلوبهای مادی.
اگر در دنیا ب آن تمنا رسیدیم زهی سعادت وگرنه مطمئنیم او ک صاحب کرم بینهایت است،نیایشمان را فوق حد تصور در پس ابرهای تیره ی مادیت ب اجابت میرساند.
حافظ وظیفه ی تو دعا گفتن است و بس
در فکر آن مباش ک نشنید یا شنید!
در کتاب یاد بهار میخوانید:
ما از این دو معدن سرشار چند گوهر گرانبها برگزیده ایم ک رشته ی نورانی اتصالشان نام و یاد بهار مردمان مهدی موعود است.
پانزده دعا و زیارت مرتبط با آن یار پنهان ک تقدیم دوستدارانش میشود...
التماس دعا