نگاهی ب گذشته ی گذشته!!!

فصل حسابرسی به دلم است !

گوشه ی دلم را از تار عنکبوتهای کینه و قهر پاک میکنم !

کنج چشمم را از بدبینی ها و چشم زخمها !

صندوقخانه دلم را از هر چه حسادت و غیبت و خاطره ی تلخ !

تنگ بلورین دلم را از آب بو گرفته و مانده  تحقیرها !

حالا تنگ بلورین را از آب زلال پر میکنم!

شیشه های روحم را خوب برق میاندازم و پاک میکنم از خاک گرفتگی های سال پیش !

نوبت خانه تکانی افکارم از گذشته و آرزوهاست!  آرزوهای محال و دست نیافتنی.

دلم را که تکاندم انگار دل همه را شفاف تر می بینم !

دنیا زیباتر شده است !

سفره ای می خواهم از ترمه عشق !

تنگ آبی از آب حیات !

شمع جان باغ ملکوت !

آیینه ای چو آسمان صاف !

سیب هایی همه سرخ که طعم عشق بدهند 

و کتابی که حلقه مهر من آویزد بر گردن دوست !